عدالت و خودکامگی در فلسفه سیاسی فارابی
29 بازدید
محل نشر:
پژوهشی دانشگاه امام صادق(ع) » بهار 1378 - شماره 9 »(32 صفحه - از 33 تا 64)
نقش:
نویسنده
وضعیت چاپ :
چاپ شده
نحوه تهیه :
فردی
زبان :
فارسی
در اندیشه سیاسی فارابی، عدالت از مفاهیم کلیدی است و حتی در محتوایی بسیار متنوعتر و گستردهتر از فلاسفه یونان طرح میشود. موضوع اصلی اندیشه وی برعکس افلاطون، عدالت نیست، بلکه سعادت است. بحث او با خداشناسی، نبوت و مسائل مربوط به آن دو آغاز میشود، و به عدالت میانجامد که فرعی از همین مباحث است و با آنها ارتباطی تنگاتنگ دارد.
فارابی ضمن ارائه تعریفهای گوناگون از عدالت، سعی دارد تا عدالت عقلی را با آموزههای دینی هماهنگ سازد. وی ماهیت عدالت در مدینههای مضادّ را به معنای تغلب و استیلا میداند. در این جوامع به جای عدالت وتعاون - که موجد رابطه صحیح سیاسی است - جور، تغالب وتغلب جریان دارد. و این، همان بیماری سبعی وعامل انحطاط در روابط اجتماعی و نظامسیاسی است. فارابی مشکل بنیادین نظامهای سیاسی دوره اسلامی را در انحطاط خلافت اسلامی، جدایی بین نظر و عمل، انحراف از مسیر عدالت، و استیلای اندیشه تغلب در این دو حوزه میداند. هدف تلاش فلسفی وی، بررسی علل انحطاط خلافت و بحران آن از این ناحیه است. فارابی در فلسفه سیاسی خود از عدالت به نفع خودکامگی و تغلب عقبنشینی نکرده است. شرح و نفی شدید «مدینههای مضادّ»، از سوی وی، شرح و نفی جوامع مدنی عصر او واعتراض فیلسوفانه و زیرکانه به وضعیت موجود و ردّ مشروعیت حکام ستمگر است.
واژههای کلیدی: 1.عدالت 2. تغلب 3. خودکامگی4. فارابی 5. آرمانگرایی6. واقعگرایی